با دیدگانی تار... می نویسم... برای تو و برای دل!
دل !.... این دل تنگ و تنها... امروز تنهاتر از هر زمان دیگری هستم.....
تو هستی!.... در تار و پود لحظاتم.... اما...
اما..... سهم من از این دنیای رنگی همیشه تنهایی بوده....
چشمانم را از من مگیر... بگذار تا جان دارم برای تو بنویسم... برای تو و از تو !.... تویی که مهربانترینی...
خدایا !.......... دریاب حال مرا که.... از وصف حالم عاجزم.... و خسته....
دریاب مرا ! این بنده ی سراسر بغض و حسرت را....
صبر !.... صبر را به من هدیه کن!
خدایا !...بگذار دست یابم به هر آنچه که دلم با او آرام میگیرد... و مگذار! تو را قسم به خداییت مگذار گناه کنم....
خدایا! مواظبم باش! مواظب این روح بی قرار و تنهایم باش!
خدای مهربانم ای بی کران نازنین!... عاشقم بر تو و هر آنچه که به من هدیه می کنی!
بهترین ها را به قلب بی قرار و تنهایم هدیه کن... ای قدرتمند بی نهایت کریم.
دوستت دارم ای مهربان... تو را سپاس برای همه ی رحمت هایت...
با من بمان.... خدا.... با من که تنها تو نگهدار منی! به تو و محبت و مهر و هدایتت نیازی مبرم و عمیق دارم.
مرداب به رود گفت : چه کردی که چنین زلالی؟!!
پاسخ شنید : گذشتم...!
---->از طرف دکترجون خودمون
با من بمان.... خدا.... با من که تنها تو نگهدار منی! به تو و محبت و مهر و هدایتت نیازی مبرم و عمیق دارم.
ممنون که تشریف اوردید...
همیشه آنسوی دلتنگی ها خدایی هست ک داشتنش جبران همه ی نداشتن هاست...
حرف دل زیبایی بود
واقعا این حرفت رو قبول دارم :داشتن خدا جبران تمام نداشته هامونه...
مرسی
خیلی قشنگه این حرف دل منم هست
keily tasir gozar ood mer30 golam vaghean niaz bood ta yademoon bashe khudaee hast movafagh bashi
خوشحالم که خوشتون اومد
ممنون شما هم موفق باشید