ناآشنایی اکثر ایرانیان با زبان انگلیسی
از کلاس دوم راهنمایی تا پایان دبیرستان و دوره پیش دانشگاهی، 6 سال زبان انگلیسی می خوانیم و در دانشگاه نیز همه رشته ها ، زبان انگلیسی عمومی و تخصصی خاص خودشان را دارند. با این حال، وقتی فارغ التحصیل می شویم، اکثرمان از خواندن یک صفحه روزنامه انگلیسی زبان یا 5 دقیقه صحبت کردن با یک فرد خارجی یا نوشتن دو سطر نامه بدون غلط املایی و گرامری به زبان انگلیسی عاجزیم.
جالب و البته تاسف انگیز اینجاست که این ناتوانی علمی، فقط ویژه دیپلمه ها و لیسانس ها نیست بلکه بخش قابل توجهی از کسانی که مدرک دکتری (حتی واقعی) هم دارند، بدین معضل دچارند و نکته اینجاست که برای ورود به دوره دکتری باید انگلیسی را در حد تافل بلد باشند ولی اینکه چگونه حتی بعد از گرفتن دکتری نیز دو کلمه نمی توانند انگلیسی بخوانند و بنویسند و صحبت کنند، از عجایب روزگار است.
مثل اینها، مثل کسی است که ادعای اجتهاد کند ولی عربی را که زبان دین و قرآن است را بلد نباشد!
اکثر شهروندان ایرانی که صدها ساعت از عمرشان را در کلاس های زبان انگلیسی در مدرسه و دانشگاه و موسسات زبان گذرانده اند، در حالی با این زبان بین المللی بیگانه اند که شرایط زیست در جامعه امروزی، روز به روز دانستن زبان انگلیسی را ضروری تر ساخته است.
اگر در سالیان گذشته، فقط گروه اندکی مانند دیپلمات ها و تجار بین المللی نیازمند دانستن زبان انگلیسی بودند و برای بقیه مردم، دانستن زبان خارجی، حداکثر یک “پز” محسوب می شد، امروز با گسترش اینترنت، توسعه سفرهای خارجی، الزامات تجاری در عرصه بین المللی، نیازهای علمی و پژوهشی و حتی تفریحی، اکثر شهروندان حتی گاه به طور روزانه با زبان انگلیسی سروکار دارند که شاید ساده ترین آنها، همین پنجره های سیستم های عامل رایانه هایشان باشد که حاوی پیام هایی به زبان انگلیسی اند و خیلی هایمان حتی برای خواندن و فهمیدن اینکه چه چیزی بر روی صفحه مونیتورمان ظاهر شده، نیازمند کمک دیگران هستیم!
در بسیاری از کشورها، مانند پاکستان، اکثر مردم عادی، علاوه بر زبان مادری، انگلیسی نیز صحبت می کنند یا در اروپا که اکثر مردم به زبان هایی غیر از انگلیسی (مانند اسپانیولی، فرانسوی، آلمانی…) تکلم می کنند، با زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم آشنایی کامل دارند. اصلا چرا راه دوری برویم، در همین دبی نیز از شیوخ عرب گرفته تا رانندگان تاکسی و مغازه داران جزء ، انگلیسی را به حکم الزامات زمانه یاد گرفته اند.
در این میان، مردم ایران برغم استعدادی که دارند، عمدتا از این زبان بی نصیب اند و تازه وقتی پای به خارج می گذارند، از همان فرودگاه کشور مقصد متوجه می شوند که چقدر از قافله عقب هستند!
البته این مساله فقط درباره شهروندان عادی صدق نمی کند و خیلی از مقامات و مسوولان ما نیز که با خارج از کشور سروکار دارند، زبان انگلیسی را بلد نیستند و در مقابل همتایان خارجی شان کم می آورند و این، البته برای ایران، وجهه خوبی ندارد.
متاسفانه برغم آنکه سیستم آموزشی زبان انگلیسی در ایران سالهاست که ناکارآمدی و بی خاصیتی خود را ثابت کرده ولی باز به همان روال خود ادامه مسیر می دهد و حاصلی جز اتلاف سرمایه های کشور و عمر مردم ندارد.
شاید علت عمده یا حداقل یکی از دلایل اصلی وضعیت حاضر، این باشد که آموزش زبان انگلیسی در ایران از همان یکی دو سال اول آغاز تحصیلات رسمی در دوره ابتدایی شروع نمی شود. متخصصان معتقدند که فرایند زبان آموزی، هر چقدر که در سنین پایین تر آغاز شود، به همان میزان موفق تر و پایدارتر خواهد بود.
از این رو، آموزش زبان انگلیسی به عنوان فراگیرترین زبان بین المللی، از مقطع ابتدایی یک نیاز استراتژیک محسوب می شود که اگر نسبت به آن بی توجهی شود، در آینده- که امیدواریم توسعه مناسب تر تعاملات بین المللی ایران و ایرانیان را جهان را شاهد باشیم- مشکلات عدیده ای از رهگذر ناآشنایی ایرانیان به زبان انگلیسی پدید خواهد آمد.
این، هشداری است که بی توجهی عامدانه به آن نامی جز خیانت یا حداقل جهالت و تعصب نخواهد داشت.
خیلی مطلب جالبی بود واقعا من که اینو قبول دارم
کاش از اول ابتدایی و یا حتی پیش دبستانی به آموزش زبان انگلیسی (+ کامپیوتر) توجه میشد اینجوری مجبور بودیم یاد بگیریم کشور های مستعمره اگه هیچ سودی نبردن لااقل انگلیسی رو خوب یاد گرفتن و راه پیشرفتشون باز شده ...
حالا هم دیر نیست ایشالا از این به بعد یاد میگیریم