ای آنکه در نگاهت حجمی زنور داری
کی از مسیر کوچه قصد عبور داری؟
چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابی
ای آنکه در حجابت دریای نور داری
من غرق در گناهم، کی می کنی نگاهم؟
برعکس چشمهایم چشمی صبور داری
از پرده ها برون شد، سوز نهانی ما
کوک است ساز دلها، کی میل شور داری؟
در خواب دیده بودم، یک شب فروغ رویت
کی در سرای چشمم، قصد ظهور داری؟
اره واقعا کی شه امام ظهور کنه
همه چشم انتظار آن روز نشسته ایم
سلام
اللهم عجل لولیک الفرج...
باآرزوی تعجیل درفرج آقامون...
خدایا! این دنیا و اون دنیا مارو شرمنده ی آقامون نکن...آمین
سلام گلم
آمین یا رب العالمین
سلام
اللهم عجل الولیک الفرج.
یه سوال من می خوام برا یه پورتال کد جاوای دعای فرج بزارم کسی هست که من رو راهنمایی کنه که چکار باید بکنم.یعنی اینکه کجای وی سایت باید قرارش بدم
مرسی از همه ی بچه ها.
سلام شادان عزیز
می تونی هر جایی از وبلاگ کپیش کنی
معمولا بالای صفحه میذارن با خوندن کدهای قالب متوجه میشی کجای تگ body کپیش کنی (فوقش چند بار امتحان می کنی جاش مناسب نبود عوض میکنی ایده رو داشتی!!!)
اینم کد دعای فرج:
<!-- www.cur.sub.ir -->
<p align="center">
<marquee style="FONT-SIZE: 8pt; FONT-FAMILY: Tahoma; padding-top:5px; padding-bottom:5px" scrollamount="4" scrolldelay="114" direction="right" height="20" width="151">اللّهُمَّ
کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی
هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِدا وَناصِراً وَدَلیلاً
وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً</marquee></p>
<p align="center"><a target="_blank" href="http://www.cur.sub.ir"><span style="text-decoration: none">خدمات وبلاگ نویسان جوان</span></a></p>
<!-- www.cur.sub.ir -->
با وجودیکه خجالت میکشم بگم
"اللهم عجل لولیک الفرج "
ولی میگم.
چرا خجالت؟؟
چون فقط تو حرف منتظرشم. یه منتظر واقعی عمل و ذکر همه روزش همینه
فقط وقتی یه جمله میشنوم یا میخونم یادم میاد یه مولایی هم هست که بایستی همیشه تو ذهنم باشه.
ولی با همه اینا وقتی یادم بیاد میگم و مینویسم شاید همین موجب بشه دستم گرفته بشه و بخودم بیایم
"اللهم عجل لولیک الفرج "
"اللهم عجل لولیک الفرج "
این دو تا برای خودم بودن که بلکه زودتر به فرج برسم.
این رو راست میگید ما انسانها خیلی در گیر روزمرگی شدیم نه تنهاانتظار برای اماممون رو فراموش میکنیم گاهی اوقات یادمون میره دنیایی دیگه هم وجود داره و به حساب کوچکترین کارهامون میرسن
باید در جوابتون اینو بگم:
تمام راه ظهور تو با گنه بستم
دروغ گفته ام آقا که منتظر هستم
کسی به فکر شما نیست راست می گویم
دعا برای تو بازیست راست می گویم
اگرچه شهر برای شما چراغان است
برای کشتن تو نیزه هم فراوان است
من از سرودن شعر ظهور می ترسم
دوباره بیعت و بعدش عبور می ترسم
من از سیاهی شب های تار می گویم
من از خزان شدن این بهار می گویم
درون سینه ما عشق یخ زده آقا
ت تمام مزرعه هامان ملخ زده آقا
کسی که با تو بماند به جانت آقا. نیست
برای آمدن این جمعه هم مهیّا نیست