تصاویری از رودخانه دز خودمون!

مهدی پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 04:28 ب.ظ http://iranezibaman.blogfa.com/

سلام بزرگوارهم استانی که هستیم مشکلی نیست.
من شمارالینک کردم

سلام
ممنون از حالا وبلاگ ما دریچه ای به سمت وبلاگ شماست...لینک شدید

مهدی پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:40 ب.ظ http://iranezibaman.blogfa.com/

کداهنگ اگه بخوای بهتون اهداش می کنم .حودم یه اهنگ دیگه میزارم

مرسی از لطفتون

مهدی پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:52 ب.ظ http://iranezibaman.blogfa.com/

دیگه چکارکنیم هم استانی گفتند..اخرش من نفهمیدم خواهری هستی یابرادری

از روی نام نویسنده متوجه سوالتون میشید

مهدی پنج‌شنبه 18 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:00 ب.ظ http://iranezibaman.blogfa.com/

سفیدرنگ فرشته هاست

مهدی جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:38 ق.ظ http://iranezibaman.blogfa.com/

سلام صبح شمابخیروشادی باد
عصری قراربیایم علی کله .اگه خاک نباشه

سلام ممنون همچنین
به سلامتی خوش بگذره بهتون

DR.E.SH جمعه 19 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 03:48 ب.ظ

میخوام....میدونی چند وقته نرفتم...
انقد دلم هوس کرده برم شنا...این درسا اگه تموم بشن که مجال بیرون رفتن پیش بیاد.......
چقد خوب بود بچه بودیم....تابستونا فقط تو دوران بچگی خوش میگذره...بزرگ میشیم دردسرامونم بزرگ میش.....

واقعا خوب بود این پست
بالاخره اگه جسمم نمیره بیرون روحم رفت....مرسی

سلام دکتر جون
منم هوس شنا کرده بودم که این تصاویر رو تو وب زدم
چیزی تا خلاصی نمونده ایشالا بعد از این یک ماه هرچی تفریح نداشتی رو جبران کن
خوشحالم که خوشت اومد... به روحت بگو ی شیرجه هم به جای ما برو

مریم شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 09:39 ب.ظ http://nooavari.blogsky.com/

سلام عزیزم
به به واقعا عکسای قشنگی...
واقعا شهری زیباییدارین اما واقعا نارحتم 2 سال اونجا بودم اما استفاده نکردم...حتی همون علی کله هم نرفتم

سلام مریم گلی خودم خوبی؟؟؟
دلم برات تنگ شده بود
مرسی از نظرت راجع به شهرمون
باور نمیکنم که تو این دو سال علی کله رو ندیده باشی
والا من که تو دوران کاردانی جایی از از ته رو نبود که نرفته باشم!!!
یادته چه آرزویی داشیم... آرزو داشتیم که ارشد رو تهران قبول شیم و تمام جاهای تفریحیشو با هم بگردیم شایدم آرزومون بعدا برآورده شه خدا رو چه دیدی

مریم شنبه 20 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:53 ب.ظ

ایشالا ایشالا ایشالا....هرچی خدا بخواد همون میشه

ایشالاااااااااااااااااااااااااااا
همین طوره هرچی خدا بخواهد

مریم یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:00 ق.ظ

من تا حالا هم نشده برم علی کله...چند بار بابا گفت بریم هی یه چیزی پیش میمومد و کنسل میشد...امازاده رودبند هم فقط تو ماشین از کنارش رد میشدم سلام میدادم...
ترم اول و دوم ک بیشتر بیشترش با سرویس رفت و آمد میکرد و مجبور بود سرساعت سوار شم و دم در خونه یا دانشگاه پیاده شم...درغیر اینصورت مسیر از خونه تا فلکه یعقوب لیث بعد فلکه ساعت بعد پیاده یا با ماشین تا ایستگاه ماشینای دانشگاه و بعد دانشگاه...اگه اون مسیرو پیاده میومدم بعضی مغازه ها رو دید میزدم و خرید کوچولو میکردم...دختر خاله بهم گفته بود چیزایی ک تو میخای فقط پاساژ امین گیر میاد برو اونجا...منم نمیدونستم کجاس؟!یه بار وقت داشتم تا کلاس شروع شه یکم مغازه ها رو نگاه میکردم اونروز خیابون شریعتی رو هم نگاه کردم(اگه درست اسمشو گفته باشم)داشتم تابلوی اسم پاساژا رو نگاه میکردم چشمم به تابلوی پاساژامین خورد وای چه ذوقی کردم...بدو رفتم یه لباس خوشکل واسه خواهرزاده م خریدم...جنساش از بقیه جاهاییکه دیده بودم بهتر و شیکتر بود هرچند من همه جاهای دز رو نگشتم و نمیتونم درست قضاوت کنم....دیگه بعد اونم بیشتر اون طرفا میرفتم واسه خرید...اهواز هم بودم همینطور بودم همه میرفتن بیرون من تنها تو خوابگاه بودم آخه هیچکدوم از دوستام هم اعتقاد باهام نبودن(اون اوایل)...دنبال خوشگذرونیهای خودشون بودن و من...فقط 2بار سینما رفتم یه بار با داییم و یه بار با خواهر و شوهر خواهرم...خیلی کیف داد...اما اهواز چون خوابگاهی بودم و خونه خواهرم اونجا بود بیشتر از دز گردش داشتم

ایشالا که هر چه زود تر براتون بشه همراه خانواده یه سر بیاد کنار رودخونه دز ... هرچند دیگه مثل قدیما پر آب نیست ولی همنوزم با صفاست
البته شما خوابگاهی نبودی همش دغدقه اومدن و رفتن رو داشتی
بازار های اهواز خیلی خوبه دز که بجز این چند تا پاساژ مرکز خرید دیگه ای نداره...
یادم دوران کاردانی یه فرهنگ سرا پیش دانشگاه مون بود هر جمعه با بچه ها میرفتیم سینماش خیلی خوب بود ...ایشالا ارشد با هم میریم

مری جون یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:41 ب.ظ

سلام ؛گفتم به وبلاگت یه سر بزنم ببینم چطوریه
خوشم اومد دستت درد نکنه
دلم برات تنگ شده

سلام مری جون
مرسی که سر زدی
منم دلم برای تو و اون روزا تنگ شده... یادش بخیر

مری جون یکشنبه 21 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:47 ب.ظ

راستی منم تا حالا چند بار رفتم علی کله خوشم اومد

چه خوب... خواستی هماهنگ کن ی روز با هم بریم

شادان دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:28 ق.ظ

سلام .
چه جالب دیشب داشتیم برنامه اش رو میریختیم که بریم.ولیست افراد رو هم که باید هماهنگی کنیم رو هم لیست کردیم.
تنهایی صفایی نداره.
باید با طایفه بری که خوش بگذره.
ولی این رو بدون که کرخه ما نمیشه.

سلام شادان جونم خوبی؟
فکر خیلی خوبیه ایشالا همراه با خانواده تشریف میارید و استفاده میکنید به جای منم ی شیرجه برو
چه زود کرخه رو صاحب شدید تا اونجا که من اطلاع دارم اندیمشکیا سنگشو به سینه میزنن

کرخه هم خیلی با صفا و زیباست

زهرا نوریان دوشنبه 22 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:46 ق.ظ

سلام
چقدر دزفولتون خوشگله
ایشالا خدا قسمتم کنم یه سفر بیام
البته شماهم حتما شاهرود تشریف بیارید
میدونید که شاهرود عروس شهرهای ایرانه

سلام زهرا جون مرسی که به ما سر زدی
ایشالا ... تابستون هوای اینجا خیلی گرمه ( +۵۰ درجه) ولی جون میده برای آب تنی تو رودخونه تازه ی استخر هم برای شنا داره البته سروشیده نیست !
ولی اگه میخوای از آب و هوای خوب دزفول استفاده کنی و شکوفه های خوش عطر بهار نارنجش رو ببینی و لذت ببری اسفند ماه و اوایل فروردین ماه باید تشریف بیاری
من از شاهرود اطلاعی ندارم لازم شد یه سرچ تون نت درباره عروس شهرهای ایران بزنم راستی دزفول ما هم به نام عروس شهرهای خوزستان مشهوره هااااااااااااا

شادان سه‌شنبه 23 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:45 ب.ظ

سلام
مرسی .
اندیمشکیا نگهبانشن .ولی صاحبخونه ماییم.
اینقدر نگهبانی دادن که حالا میخوان صاحبخونه هم بشن.

سلام عزیزم
چرا عصبانی میشی چشم هر چی که شما بگید شما مالک اول و آخرشید اصلا...

مریم چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 12:16 ق.ظ

سلام عزیزم
از طرف آبجی گلم میگم:مرسی طلوع جان
یادم بود برا تولدت
چقد خردادماهی....دور و بر من خیلی خردادی هست
نگران نباش دنیا رو واست آدم میکنم......منتظرتم
اما منکه چند روز بعد تو بدنیا میام...چطور واست کیک درست کنم؟فرش قرمز پهن کنم؟

سلام گلم
خردادیا اینن دیگه...
پس توهم هنوز پیش منی !!! اشکال نداره هر سال کیک نخوردیم امسالم نمیخوریم ... فرش قرمزم پیش کش!

DR.E.SH چهارشنبه 24 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 07:58 ب.ظ

سلام طلوع جونم....خوبی؟
تولدته امروز......چرا نگفتی برات تولد بگیریم تو وب....
تولدت مبارک عزیزم ....(از تو کامنتا فهمیدم)
امیدوارم صد ساله بشی و موفق و خوشبخت باشی تو زندگیت...
دوست دارم

سلام عزیزم من خوبم شکر خدا شما خوبید؟

تولد من چند روز دیگه ست(۲۷ خرداد)
مرسی از لطفت منم خیلی دوستت دارم

dr.e.sh شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 10:07 ق.ظ

سلام
امروز 27ام خرداده ....
بازم تولدت مبارک
اون روز من اون کامنت مریم رو خوندم فکر کردم تولدته...
برام دعا کنید...مرسی بای

سلااااااااااااام دکتر جونی
مرسی که به یاد من بودی
قربونت برم ایشالا هر چه زودتر خبر های خوشی ازت بشنویم
چشم محتاج دعاییم

الهه یکشنبه 28 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 01:48 ب.ظ http://elahe11014.blogfa.com

هـــــــی آب!
هـــــــی علی کله!
هـــــــی آب بازی تو چله تابستون!
آخ جون الان یادم اومد که چهارشنبه کت میرم!!
هــــــــــــــــــــــــــــی آب بازی!

جات حسابی خــــــــــــــالی امروز صبح با فک و فامیل رفته بودیم علی کله واسه صبحانه و و شنا هیشکی نبود یه رودخونه اختصاصی در اختیار داشتیم کلی کرال و شیرجه ...
خوشبحالت من کت میخواااااااااااام...