آموزش زبان انگلیسی و کامپیوتر

وقتی چترت خداست بگذار ابر سرنوشت هر چقدر میخواهد ببارد ...

آموزش زبان انگلیسی و کامپیوتر

وقتی چترت خداست بگذار ابر سرنوشت هر چقدر میخواهد ببارد ...

دوست واقعی ما کیست ؟

روزی عارف پیری با مریدانش از کنار قصر پادشاه گذر میکرد. شاه که در ایوان کاخش مشغول به تماشابود، او را دید و بسرعت به نگهبانانش دستور داد تا استاد پیر را به قصر آورند.عارف به حضور شاه شرفیاب شد. شاه ضمن تشکر از او خواست که نکته ای آموزنده به شاهزاده جوان بیاموزد مگر در آینده او تاثیر گذار شود. استاد دستش را به داخل کیسه فرو برد و سه عروسک از آن بیرون آورد و به شاهزاده عرضه نمود و گفت: “بیا اینان دوستان تو هستند، اوقاتت را با آنهاسپری کن…

”شاهزاده با تمسخر گفت: ” من که دختر نیستم با عروسک بازی کنم! ” عارف اولین عروسک را برداشته و تکه نخی را از یکی از گوشهای آن عبور داد که بلافاصله از گوش دیگر خارج شد.سپس دومین عروسک را برداشته و این بار تکه نخ از گوش عروسک داخل و از دهانش خارج شد. اوسومین عروسک را امتحان نمود.تکه نخ در حالی که در گوش عروسک پیش میرفت، از هیچیک از دو عضو یادشده خارج نشد. استادبلافاصله گفت :

” جناب شاهزاده، اینان همگی دوستانت هستند، اولی که اصلا به حرفهایت توجهی نداشته، دومی هرسخنی را که از تو شنیده، همه جا بازگو خواهد کرد و سومی دوستی است که همواره بر آنچه شنیده لب فرو بسته ” شاهزاده فریاد شادی سر داده و گفت: ” پس بهترین دوستم همین نوع سومی است و منهم او را مشاور امورات کشورداری خواهم نمود. “عارف پاسخ داد : ” نه ” و بلافاصله عروسک چهارم را از کیسه خارج نمود و آنرا به شاهزاده داد و گفت: ” این دوستی است که باید بدنبالش بگردی ” شاهزاده تکه نخ را بر گرفت و امتحان نمود. با تعجب دید که نخ همانند عروسک اول از گوش دیگر این عروسک نیز خارج شد، گفت : ” استاد اینکه نشد ! “
عارف پیر پاسخ داد: ” حال مجددا امتحان کن ” برای بار دوم تکه نخ از دهان عروسک خارج شد.شاهزاده برای بار سوم نیز امتحان کرد و تکه نخ در داخل عروسک باقیماند استاد رو به شاهزاده کرد و گفت:
” شخصی شایسته دوستی و مشورت توست که بداند کی حرف بزند، چه موقع به حرفهایت توجهی نکند و کی ساکت بماند.


منبع : http://da3tanak.blogsky.com


قدر همه دوستاتونو بدونین

اللخصوص بهترین اونا که اسمش خداست

و خیرخواه تر از اون نسبت به خودتون پیدا نمیکنید

نظرات 3 + ارسال نظر
مریم ارشد 91 دوشنبه 15 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 12:22 ق.ظ

سلام عزیزم
مرسی بابت مطلب زیبا و آموزنده ت
واقعا بهترین دوست همون نوع چهارمه و از همه بهتر خدای مهربونه که همیشه به حرفامون گوش داده،سنگ صبوره و راز دار....در ضمن تنها کسیه که خیرمون و میخاد و هرکاری هم از دستش برمیاد
تو دوست عزیز رو به همین خدای مهربون میسپارم....

سلام خانم گل
ممنون واسه نظرت منم تو دوست عزیزم رو به خدا میسپارم

شادان سه‌شنبه 16 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 03:16 ب.ظ

سلام
چکار کردی؟
دو روزه ترکوندی؟ هنوز نخوندم ولی ایول بابا

سلام عزیزم
ما اینیم دیگه
هنوز که فرصت نکردم درباره موضوع اصلی (برنامه نویسی) چیزی بذارم ولی در اولین فرصت میذارم

hala ch ahamiati dare سه‌شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1391 ساعت 12:56 ب.ظ

kash kasi ina ro mifamido eshtebahat khodesho taghsir dostash nemizasht

dar harhal harkac ye ruzi sare aghl miad.montazeret hastam bazam sar bzan bhem;

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد